:آيا اشياء داراي روح هستند، آيا خاک کربلا به خاطر خون امام حسين در روز عاشورا در عذاب بود؟
:آيا اشياء داراي روح هستند، آيا خاک کربلا به خاطر خون امام حسين در روز عاشورا در عذاب بود؟


. تقریباً همه ی فلاسفه اسلامی ، به نوعی به نفس داشتن جمادات معتقدند ؛ لکن این مساله در فلسفه صدرایی (حکمت متعالیه) تفصیل بیشتری یافته و طبق مبانی خاصّ حکمت متعالیه تبیین شده است. البته فلاسفه اسلامی معمولاً کلمه ی روح را در موجودات مادّی غیر انسان به کار نمی برند ؛ امّا در مورد موجودات غیر مادّی مثل ملائک از این کلمه استفاده می کنند. در روایات نیز ظاهراً واژه ی روح ، در مورد موجودات به اصطلاح غیر زنده به کار نرفته است. فلاسفه ی اسلامی برای همه ی موجودات مادّی یک بُعد غیر مادّی نیز اثبات نموده اند که از آن بُعد غیر مادّی اشیاء مادّی ، معولاً با واژه ی نفس یاد می شود. 

طبق نظر حکمای مشّائی علّت موجودات مادّی ، اجرام فلکی هستند. خود افلاک نیز مادّی اند ولی نه از سنخ مادّه ی زمینی ؛ علّت آنها نیز نفوس فلکی هستند. خود نفوس فلکی نیز معلول عقول مجرّده اند که کاملاً غیر مادّی اند. در حکمت اشراقی نیز این مطلب با تفاوتهایی بیان شده است.

افلاطون نیز قائل به وجود مُثل برای انواع مادّی بود. یعنی معتقد بود که هر نوع مادّی ، دارای حقیقتی غیر مادّی و ملکوتی است که آن نوع را ادراه می کند. رابطه ی این ربّ النوعها نسبت به انواع مادّی ، شباهتهایی با رابطه ی نفس انسان و بدن او دارد. لذا آنها را می توان نفوس انواع نامید.

امّا ملاصدرا و اکثر پیروان او ، افزون بر پذیرش مُثل افلاطونی و تکمیل آن ، به نفوس جزئیّه ی همه موجودات مادّی نیز عقیده دارند. از نظر حکمت متعالیه نفس دارای پنج مرتبه است. 1. نفس جمادی: که وحدت موجود مادّی را حفظ می کند. 2. نفس نباتی(گیاهی): که مسئول رشد و تکثیر و تولید مثل موجود مادّی است. 3. نفس حیوانی: که منشاء احساس و اراده و حرکت ارادی است. 4. نفس ناطقه: که مختصّ انسان بوده ادراک کلّیات و مجرّدات می کند. مفهوم سازی و به تبع آن علم حصولی از خواصّ این نفس است. حیوان ، تصوّر دارد ولی مفهوم ندارد. یعنی می داند ولی نمی داند که می داند. 5. نفس قدسیّه: که حمل نبوّت و امامت می کند. این نفس تنها اختصاص به انبیاء و ائمه معصومین (ع) دارد. عصمت همه جانبه و اتّصال به منبع وحی از مختصّات این مرتبه از نفس است.

طبق حکمت صدرایی صاحب مرتبه ی بالاتر نفس ، بالفعل واجد مرتبه پایین تر از خود نیز هست ولی صاحب مرتبه ی پایین ، واجد مرتبه مافوق خود نیست ؛ مگر به نحو بالقوّه.

عرفای اسلامی نیز از دیر باز به نفس داشتن جمادات(موجودات به ظاهر غیر زنده) اعتقاد داشته اند. مولوی در مثنوی گفته است:

«عالم افسرده ست و نام او جماد......... جامد افسرده بُود اى اوستاد

باش تا خورشيد حشر آيد عيان ............. تا ببينى جنبش جسم جهان‏

چون عصاى موسى اينجا مار شد ......... عقل را از ساكنان اخبار شد

پاره‏ى خاك تورا چون مرد ساخت ......... خاكها را جملگى شايد شناخت‏

مرده زين سويند و زآن سو زنده‏اند ...... خامش اينجا وآن طرف گوينده‏اند

چون از آن سوشان فرستد سوى ما .... آن عصا گردد سوى ما اژدها

كوهها هم لحن داودى كند .................. جوهر آهن به كف مومى بود

باد حمّال سليمانى شود .................... بحر با موسى سخن دانى شود

ماه با احمد اشارت بين شود ............... نار ابراهيم را نسرين شود

خاك قارون را چو مارى در كشد ........... اُستُن حنّانه آيد در رشد

سنگ بر احمد سلامى مى‏كند ............. كوه يحيى را پيامى مى‏كند

ما سميعيم و بصيريم و هُشيم ............. با شما نامحرمان ما خامُشيم‏

چون شماسوى جمادى مى‏رويد .......... محرم جان جمادان چون شويد

از جمادى عالم جانها رويد .................... غلغل اجزاى عالم بشنويد

فاش تسبيح جمادات آيدت ................... وسوسه‏ى تاويلها نربايدت‏

چون ندارد جان تو قنديلها ..................... بهر بينش كرده اى تاويلها»

(مثنوى‏معنوى، دفتر سوم، صفحه‏ى 387)

از آیات قرآن کریم نیز این معنا قابل استفاده است که همه موجودات اعمّ از جماد و نبات و حیوان دارای نفس مدبّر بوده دارای شعور و اختیارند که از علائم وجود نفس هستند.

خداوند متعال می فرماید:« أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الطَّيْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبيحَهُ وَ اللَّهُ عَليمٌ بِما يَفْعَلُون‏. ــــــــ آيا نديدى تمام آنان كه در آسمانها و زمينند براى خدا تسبيح مى‏كنند، و همچنين پرندگان به هنگامى كه بر فراز آسمان بال گسترده‏اند؟! هر يك از آنها نماز و تسبيح خود را مى‏داند؛ و خداوند به آنچه انجام مي دهند داناست»( النور:41)

از این آیه شریفه استفاده می شود که موجودات ــ اعمّ از جماد و نبات و حیوان و ...ــ ، افزون بر تسبیح تکوینی ، که به معنی سیر الی الله و اظهار نقص خود و اعتراف وجودی به کمال محض بودن خداست ، تسبیح آگاهانه نیز دارند. چون اوّلاً خداوند متعال از علم آنها به تسبیح و نمازشان خبر داد و ثانیاً بیان نمود که افزون بر تسبیح ، صلاة نیز دارند و نماز و تبسیح هر موجودی هم مختصّ به خود اوست. در روایات اهل بیت (ع) نیز فراوان وارد شده که هر موجودی ذکر خاصّ خود را دارد. 

باز خداوند متعال فرمود:« وَ سَخَّرْنا مَعَ داوُدَ الْجِبالَ يُسَبِّحْنَ وَ الطَّيْرَ وَ كُنَّا فاعِلينَ . ــــ  و كوه‏ها و پرندگان را با داوود مسخّر ساختيم، كه(همراه او) تسبيح(خدا) مى‏گفتند؛ و ما انجام دهنده ی اين كار بودیم .»( الأنبياء :  79 )

و فرمود:« وَ لَقَدْ آتَيْنا داوُدَ مِنَّا فَضْلاً يا جِبالُ أَوِّبي‏ مَعَهُ وَ الطَّيْرَ وَ أَلَنَّا لَهُ الْحَديد. ــــــ و ما به داوود از سوى خود فضيلتى بزرگ بخشيديم؛ (ما به كوه‏ها و پرندگان گفتيم:) اى كوه‏ها و اى پرندگان! با او هم‏آواز شويد و همراه او تسبيح خدا گوييد! و آهن را براى او نرم كرديم‏»( سبأ :  10)

از این دو آیه ی شریفه نیز معلوم می شود که عبادت کوهها و پرندگان همراه با شعور و آگاهی بوده است چون خداوند متعال عبادت آنها را در کنار عبادت حضرت داوود قرار داده است که عبادت آگاهانه بود. قرار دادن کوه جماد در کنار پرندگان و انسان نشان می دهد که عبادت جماد نیز از سنخ عبادت موجودات صاحب نفس است.

خداوند متعال می فرماید:« وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً وَ إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ . ــــــ و تمام كسانى كه در آسمانها و زمين هستند، از روى رغبت  يا از روى کراهت ، در برابرِ(فرمان) او تسليمند، و همه به سوى او بازگردانده مى‏شوند»( آل‏عمران :83)

و فرمود: « وَ لِلَّهِ يَسْجُدُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً وَ ظِلالُهُمْ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ. ـــــ   تمام كسانى كه در آسمانها و زمين هستند  از روى رغبت  يا اكراه  و همچنين سايه‏هايشان، هر صبح و عصر براى خدا سجده مى‏كنند.»(الرعد: 15)

باز فرمود: « ثُمَّ اسْتَوى‏ إِلَى السَّماءِ وَ هِيَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِيا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قالَتا أَتَيْنا طائِعينَ. ــــــــ  سپس به آفرينش آسمان پرداخت، در حالى كه به صورت دود بود؛ به آن و به زمين گفت : بیایید خواه از روى اطاعت و رغبت و خواه از روی  اكراه و بی رغبتی ! آنها گفتند: ما از روى طاعت و رغبت مى‏آييم.» (فصلت :11)

در هیچکدام از این آیات شریفه سخن از تسبیح و سجده ی جبری نیست ؛ چون طوع و اکراه از اقسام فعل اختیاری هستند. فعل اختیاری گاه از روی رغبت است و گاه همراه با بی رغبتی و از سر اضطرار ، مثل کسی که از ترس مجازات ، عملی را انجام می دهد ، که اگر بخواهد انجام ندهد انجام نمی دهد و مجازات را تحمّل می کند. لذا خداوند متعال سخنی از جبر نفرمود. و روشن است که کار اختیاری در موجود مادّی ناشی از جنبه ی تجرّدی و غیر مادّی آن است که در اصطلاح فلاسفه ، نفس نامیده می شود.

2. طبق مطالب پیش گفته خاک کربلا نیز دارای نفس و ادراک مخصوص به خود بوده ، حقّ و باطل را تشخیص می دهد. در آیات و روایات وارد شده که محلّ عبادت یا عصیان در روز قیامت به نفع یا به ضرر صاحب عمل شهادت خواهد داد ؛ و لازمه ی شهادت دادن داشتن درک و تشخیص است. لذا خاک کربلا نیز مثل تمام خاکهای دیگر دارای درک مخصوص به خود بوده و است و جنایات دشمنان اهل بیت و جهاد الهی امام و یارانش را در روز عاشورا ادراک می نمود. طبق روایات فراوانی این خاک از برترین خاکهای دنیاست و قبل از شهادت امام حسین(ع) مدفن انبیاء و اولیای فراوانی بوده است. و این نشان از قابلیّت و لیاقت ویژه ی این سرزمین است برای دربرگرفتن ابدان اولیای الهی. پس یقیناً این سرزمین از درک چنین جنایتی که در حقّ بهترین خلق خدا انجام گرفت ناراحت شده است.

علّامه ی مجلسی در کتاب بحار الانوار ، جلد چهل و پنجم 48 روایت نقل کرده که هنگام شهادت امام حسین(ع) آسمانها و زمین بر امام حسین(ع) گریه کردند ، و گریه ی آسمان سرخی شدیدی بود که در آن ظاهر شده بود. نیز 24 روایت آورده که ملائک و انبیاء بر آن حضرت گریستند. و 13 مورد آورده که جنّها بر آن حضرت نوحه می کنند. همچنین روایاتی ذکر نموده که سنگها و شنها بر آن حضرت می گریستند و در برخی مناطق مثل بیت المقدّس سنگی را برنمی داشتند مگر اینکه از زیر آن خون جاری می شد. همچنین روایاتی نقل شده که در برخی مناطق از آسمان خون بارید. شیخ عبّاس قمّی محدّث بزرگ شیعه در کتاب منتهی الآمال ، بعد ذکر مضمون پاره ای از این گونه روایات فرموده است:«از ملاحظه ی مجموع (مجموع روایات) قطع به دعوی عموم مصیبت می توان حاصل کرد.»

بنا بر این نه تنها سرزمین کربلا که همه ی موجودات عالم در آن روز از بروز چنین جنایتی اندوهگین بودند. البته در برخی روایات سه گروه از این امر استثناء شده اند. اهل بصره ، اهل دمشق و آل عثمان. 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






نویسنده : سجاد حسینی فهرجی وسید علی حسینی فهرجی
تاریخ : چهار شنبه 24 آبان 1391
زمان : 12:50


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.